-40%
عنوان مجموعه:Crenshaw ( زبان اصلی ) (رمان پاستیل های بنفش)
نویسنده: کاترین اپلگیت
تعداد جلد: تک جلد
وضعیت : موجود در بوک کند bookkand مرجع خرید آنلاین کتاب های زبان
درباره رمان Crenshaw :
کتاب پاستیل های بنفش نوشته کاترین اپلگیت نویسندهی آمریکایی متولد 1956 می باشد.
این کتاب درباره خانواده ای است که با مقاومت بر مشکلات پیروز می شوند.
در این کتاب بعد از ابتلای پدر خانواده به بیماری ام اس که کار خود را از دست می دهد،
خانواده دوران سختی را از آن پس پشت سر می گذارند.
هم چنین این خانواده دیگز چیزی برای خوردن ندارند
و حتی از پس پرداخت اجاره خانه شان نیز بر نمی آیند و از این پس باید خود را برای زندگی در یک ون آماده کنند…
پدر و مادر این خانواده به فرزندشان می گویند که هرگز و تحت هر شرایطی نباید امید را به زندگی از دست داد و باید با سختی ها مبارزه کرد.
در سختی های زندگی دو راه وجود دارد یا نا امیدی و بدبینی و یا امیدواری و خوش بینی به شرایط و زندگی.
این کتاب یکی از بهترین کتاب هاست و خواندن آن بی نهایت به شما امید و انگیزه می دهد.
اگر فکر می کنید در زندگی دچار بی انگیزگی شده اید این کتاب تا حد زیادی به شما انگیزه و انرژی خواهد داد.
برای خرید و مشاهده انواع کتاب رمان انگلیسی کلیک کنید
احسان –
راستش خیلی رفتم توی حس کتاب ،
ازش خوشم اومده و دارم لذت میبرم .
نویسنده ها واقعا باید یه روانشناس باشن . راستش خیلی برام اتفاق افتاده . با اینکه من ۱۴ سالمه ، ولی دارم از خیالات واقعی یا واقعیت های خیالی لذت میبرم . (احساس میکنم واقعیت های خیالی درست تر باشه )
با اینکه برام به ندرت اتفاق افتاده . فک میکنم حدودا ۲ بار ولی حس خیلی عالی داره . احساس اینکه تو با اینکه تنهایی ، ولی همچنان یه دوست و همدم خیالی پیشت هست که میتونی حرفت رو باهاش بزنی .
احساس میکنم نویسنده یا مترجم کتاب پاستیل های بنفش واقعا یه روانشناس حرفه ایه
چراکه به قدری اهمیت دوست خیالی رو توی این کتاب جلوه میده ، که میگه با اینکه حتی شما بزرگ شدین ، نباید دوست خیالیتون رو فراموش کنین (حتی اگه گربه باشه). و حتی باید برایش اسم هم انتخاب کنید.
و به قدری حرف زدن با دوست خیالی رو موثر نشون میده ، که میگه: من (دوست خیالی ) تا زمانی که کمکت نکنم نمیتونم از پیشت برم .
متاسفانه در عرض کمتر از بیست و چهار ساعت ، کتابو تموم کردم .
راستش ته کتاب داستان تموم نمیشه و نیمه کاره میمونه . شاید هدف نویسنده این بوده که خودتون با کرنشا خودتون داستان رو تموم کنین …
در هر صورت میتونم به راحتی جز کتابهایی قرارش بدم که ازشون خوشم اومده .
مطمئنا اگر توی کتاب خوندن یکم کم حوصله تر باشم ، قطعا چیزای بیشتری از کتاب می فهمم . ولی باید صبر کنم تا یکم این حوصله فروکش کنه . خیلی از جزییاتو نفهمیدم . ولی کلیات داستان داشت میگفت که مشکلی نداره توی تنهایی با خودت درددل کنی ؛ حتی اگه ۱۴ سالت باشه ʘ‿ʘ
آخرای کتاب نوشته بود که دوستای خیالی انسان زمان استرس به سراغ آدم میان تا مشکلشو حل کنند ، یعنی وقتی نگرانی بهترین همدم برای درددل تخیل خودته !
این تنها چیزی بود که از پاستیل های بنفش با یه بار با عجله خوندن فهمیدم.